۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

اسرائیلی ستیزی

آقای اکبر گنجی، از حکومت مشرکان در ایران اظهار برائت
کردید، هنگام آن است که ازاسرائیلی ستیزی نیز بری شوید»

2 سپتامبر 2009

شماری نمایندگان عرب پارلمان اسرائیل درجلسه حقوقی







جمهوری اسلامی ایران همیشه هرگاه خواسته است که توجه مردم ایران را از مسائل اصلی و حیاتی کشور منحرف سازد، معمولا مساله حمایت از فلسطینیان را پیش کشیده و بر آن چه که "جنایات اسرائیل" نامیده انگشت گذاشته و همراه با آن مرتبا به فلسطینیان توصیه کرده است که به جدال و خونریزی ادامه دهند و بکشند و "شربت شهادت بنوشند" ، تا حکومت ایران بهانه ای داشته باشد که اسرائیلیان را که از جان و زندگی خود دفاع می کنند تجاوزکار نشان دهد و بخشی از توان و پویائی مردم ایران را به این سمت بکشاند و آن ها را از پرداختن به مسائل واقعی میهنشان که همانا آزادی و تلاش در راه تامین منافع ملی است باز دارد.
آقای اکبر گنجی نیز، با همه احترامی که برای مبارزه او و امثال او قائل هستم، یا نادانسته به همین دام و ترفند افتاده، و یا دانسته می کوشد مسیر مبارزه ملت ایران را به بی راهه بکشاند.

«اتم اسرائیل و رفتار با فلسطینیان، دو
واقعیتی که گنجی آن را سوءتعبیر می کند»
با آن که آقای گنجی یک روزنامه نگار با سابقه و یک تحلیلگر پرتجربه است و با واقعیات جهانی بیگانه نیست، شاید توجه نداشته که در مقاله خود با عنوان "با این رژیم چه باید کرد» از دو واقعیت مهم غافل شده که لازم دانستم به ایشان یادآوری کنم:
در مقاله خود، ضمن آن که می نویسد "نمی توانیم وارد برنامه هائی شویم که در آن ها با لابی دولت اسرائیل در یک جبهه کنار هم قرار گیریم"، این پرسش را نیز عنوان می کند که چگونه ممکن است "دولت اسرائیل حق دارد دویست بمب اتمی داشته باشد، اما دولت ایران از حق غنی سازی اورانیوم هم برخوردار نباشد؟"
این دیدگاه ها چندین پرسش به دنبال می آورد:
1) آیا مفهوم سخنان آقای گنجی آن است که از تلاش های اتمی حکومت ایران دفاع کند؟ آیا او نمی داند که اگر جمهوری اسلامی برای غنی سازی اورانیوم تلاش می کند، نه به خاطر آن است که می خواهد به کمک آن ایران را آباد و آزاد سازد، بلکه هدفش ساختن بمب اتم است؟
2) آیا ایشان نمی داند که اورانیوم غنی شده را – برای مصارف مسالمت آمیز – می توان با هزینه ای بسیار کمتر از سرمایه کلانی که ایران در راه آن صرف کرده، از بازار جهانی خریداری کرد؟ آیا همه کشورهائی که نیروگاه اتمی دارند، خودشان اورانیوم مورد نیاز را تولید می کنند؟ شاید از هر ده کشور، به زحمت یک کشور!
3) آیا آقای گنجی نمی داند که دنیا با دستیابی ایران به تکنولوژی غنی سازی اورانیوم، و حتی تولید اورانیوم غنی شده در داخل کشور هیچ مخالفتی ندارد، و بلکه به عکس، حاضر است تکنولوژی آن را در اختیار ایران قرار دهد؟ منتها دنیا یک تضمین می خواهد و آن این که این اورانیوم برای تولید بمب هسته ای به کار نرود.
4) آیا ایشان نمی داند که اگر حکومت به بمب اتمی دست یابد، دیگر هیچ قدرت جهانی حریفش نخواهد شد که از سرکوب مردم ایران دست بردارد؟ یعنی، حکومت این بمب را هم برای ویران کردن اسرائیل و دیگر کشورها و صدور انقلابش می خواهد، و هم به عنوان بیمه نامه رژیم که کسی در صدد برانداختنش برنیاید و به مظالمش علیه ملت ایران اعتراضی نکند؟
5) آیا ایشان احتمال نمی دهد که اگر حکومت ایران به بمب اتمی دست یابد، این بمب ممکن است در اختیار سازمان های ترور نیز قرار گیرد و دنیا را به فاجعه بکشاند؟

«آیا تا به حال شنیده اید که اسرائیل
نابودی کشور دیگری را آرزو کند؟»
6) آیا آقای گنجی تا به حال نشنیده که جمهوری اسلامی ایران، از روزی که خود را بر ملت ایران تحمیل کرده، تا به امروز، همیشه از نابودی اسرائیل سخن گفته است؟ از خمینی بگیرد تا خامنه ای و از احمدی نژاد تا فرمانده سپاه پاسداران؟
7) آیا ایشان تا به حال شنیده است که اسرائیل علیه کشور دیگری، یا ملت دیگری، یا حکومت دیگری، شعار "نابود باید گردد" بدهد؟ تروریست اجیر کند؟ برایش اسلحه بفرستد؟ آتش افروزی کند؟ فتنه برپا سازد؟ دین خود را "دین خون و شمشیر" بخواند؟ در صدد صدور "انقلاب" خویش برآید؟ اندیشه ها و باورهای "آخر زمانی" داشته باشد؟
8) شما می گوئید که اسرائیل دویست بمب اتمی دارد. من نمی دانم. با هیچ سازمان اطلاعاتی و جاسوسی هم در ارتباط نیستم که رفته باشد و آن بمب ها را شمرده باشد. ولی یک نکته را خوب می دانم (من درست در این روزها پنجاه سال است که در اسرائیل زندگی می کنم و باور کنید که اوضاع این کشور و مردم و حکومت آن را بهتر از شما می شناسم – و تحلیگر هم هستم و گرایشی جز به حقیقت ندارم): اسرائیل در هیچ یک از جنگ هایش به فکر استفاده از بمب اتمی نبوده. هرگز کشوری را به بمب اتم تهدید نکرده. حتی در جنگ یوم کیپور که اسرائیل غافلگیر شد و در روزهای اول چنان ضرباتی تحمل کرد که برخی می اندیشیدند که این کشور در آستانه نابودی قرار گرفته، کسی در اسرائیل به فکر بمب اتم نیافتاد. شوربختانه هنوز هستند حکومت ها و گروه ها و سازمان هائی که اسرائیل را به نابودی تهدید می کنند و این کشور باید چنان نیروی بازدارنده ای در اختیار داشته باشد که آنان را از این خیال خام منصرف کند.
9) آقای گنجی، من در این آرزوی انسان دوستانه شما سهیم هستم که باید منطقه خاورمیانه از جنگ افزار اتمی پاکسازی شود. نه تنها این، همه دنیا از بمب هسته ای پاکسازی شود! نه تنها این، سراسر جهان از هرگونه جنگ افزار تهی گردد! (اشعیای نبی پیامبر یهود می گوید: «روزی خواهد آمد که جنگ افزارها را به داس مبدل می کنند و دیگر کسی به روی کسی شمشیر نخواهد کشید و فن جنگ آموخته نخواهد شد»). ولی در مورد خاورمیانه، این آرزو و آرمان هنگامی عملی خواهد شد که همه کشورهای عرب (و مسلما سرزمین باستانی ایران) با اسرائیل به صلح برسند و اندیشه انهدام اسرائیل را رها سازند.

«آقای گنجی شما از کدام آپارتهاید سخن
می گوئید که به کارتر استناد می کنید؟»
آقای گنجی در بخشی دیگری از مقاله خود می نویسد: "آپارتهایدی که دولت اسرائیل بر فلسطینیان حاکم ساخته، محکوم است" و برای آن که این دیدگاه را ثابت کند، به کتاب جیمی کارتر متوسل می شود که نام "Palestine: Peace Not Apartheid" (فلسطین: صلح و نه تفکیک نژادی) بر آن نهاده است. جیمی کارتر همان کسی است که بسیاری از ایرانیان او را به ناآگاهی از واقعیات خاورمیانه و ایران متهم می سازند و او را یکی از عوامل اصلی به روی کار آمدن حکومت آیت الله خمینی می دانند. هنگامی که از او پرسیده شد آیا او واقعا اسرائیل را رژیم آپارتهاید می داند، لبخندی زد و گفت او برای فروش رفتن کتاب این نام را برایش گزیده است.
برای آگاهی آقای گنجی، (چون می دانیم که کارتر فارسی نمی خواند و استدلال های ما هم به گوشش نمی رود) در مورد "آپارتهاید" یادآوری این نکات را ضروری می دانیم:
10) حساب اعراب شهروند اسرائیل را از حساب پسرعموهای آن ها (فلسطینیان) که در غزه و کرانه باختری زندگی می کنند باید کاملا جدا دانست: اعراب اسرائیلی از همه حقوق شهروندی برخوردار هستند و هیچ گونه تفکیک رسمی و دولتی در مورد آنها وجود ندارد. آن ها در پارلمان اسرائیل نماینده دارند (12 نماینده از 120 نماینده پارلمان)، احزاب سیاسی دارند، روزنامه و رادیو و برنامه تلویزیونی دارند، آزادانه به هر نقطه که بخواهند رفت و آمد می کنند، به هر کاری که خواستند می پردازند، مدارس آن ها به زبان عربی و تحت نظارت خودشان است، در برخی شهرها و محله ها در کنار یهودیان زندگی می کنند، بیست درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و دارای قاضی و حقوقدان و روزنامه نگار و خواننده و فوتبالیست و هر قشر دیگری هستند. کجای این را شما آپارتهاید نام می گذارید؟
11) آیا اطلاع دارید که رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل (ارتشبد گبی اشکنازی) با یک جوان عرب اسرائیلی در یک باشگاه و در یک اطاق ورزش می کردند و بعد حزب بلد (که موجودیت اسرائیل را نفی می کند، ولی حزب آزادی است و در پارلمان اسرائیل چند نماینده دارد) این جوان را علنا به مراکش می فرستد و او در آن جا با یک عامل جاسوسی حزب الله آشنا می شود که به او دستور می دهد ارشدترین امیر ارتش اسرائیل را ترور کند؟ آیا کشور دیگری را سراغ دارید که فرمانده ارتش و جوان عرب سرباز با هم در یک اطاق ورزش کنند؟ اسم این را "آپارتهاید" (تفکیک نژادی) می گذارید؟

«با اعراب فلسطینی همزیستی طلبیدیم،
ولی رهبرانشان آنان را به ترور کشاندند»
12) اعراب فلسطینی که در کرانه و نوار غزه زندگی می کنند: اسرائیل برای آن که آنان نیز از خودگردانی و استقلال عمل برخوردار باشند، شانزده سال پیش یاسر عرفات را که رهبر "سازمان آزادی بخش فلسطین" (ساف) بود، از غربت تونس آورد و در چارچوب توافقی که با او امضا شد، اسرائیل بخش هائی از کرانه باختری را به او سپرد که پایه برپائی کشور مستقل فلسطینی باشد و آنان آقای خویش باشند و مانند هر ملت دیگری از سیادت و حق حاکمیت خود برخوردار شوند. کجای این آپارتهاید (تفکیک نژادی) است؟ اسرائیلیان کشور خود را داشته باشند و فلسطینی ها کشور خودشان را؟ اگر اسرائیل رفت و آمد فلسطینی به خاک خود را محدود می کند، به خاطر آن است که حماس (که از حمایت بی دریغ حکومت ایران برخوردار است) و دیگر سازمان های ترور، در پوشش این فلسطینیان مسالمت جو، تروریست به اسرائیل می فرستند. آیا اسرائیل حق ندارد بگوید که از این ببعد به شما اجازه ورود نمی دهیم؟ اسرائیل در خاک خود به بیش از هشتاد هزار کارگر فلسطینی شغل داد و آن ها از همه حقوق کارگری هم برخوردار بودند. ولی این را به مذاق حکومت ایران و حماس و همه گروه های ترور خوش نیامد و در پوشش کارگر فلسطینی تروریست به داخل اسرائیل فرستادند و زن و کودک اسرائیلی کشتند، بمب گذاشتند، جنایت کردند. آیا اسرائیل حق ندارد بگوید "ما از این پس کارگر فلسطینی نمی خواهیم و به جایش از تایلند و فیلیپین و رومانی و بلغارستان نیروی کار می آوریم؟" کجای این آپارتهاید است؟

آقای گنجی، من به شما احترام بسیار می گذارم که پس از آن همه خدمتی که به حکومت اسلامی ایران کردید، به این درجه از بلوغ فکری رسیدید که از آن مشرکان ابراز برائت کردید و امید روزی را دارم که از این اندیشه های نادرست ضد اسرائیلی نیز ابراز برائت کنید.
تا همین جا !



نوشتۀ: منشه امیر – اورشلیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

 

جديدترين كدهای جاوا

جديدترين كدهای جاوا